آناتومی افسردگی

[et_pb_section bb_built=”1″ _builder_version=”3.0.106″][et_pb_row _builder_version=”3.0.106″][et_pb_column type=”4_4″][et_pb_text _builder_version=”3.0.106″ background_layout=”light” text_orientation=”right” header_font=”Lalezar||||||||”]

anatomy of depression 31 200x300 - آناتومی افسردگی

آناتومی افسردگی

رمان

محمد طلوعی

تهران: افق، 1395

122 صفحه

شابک: 978-600-353-243-4‬‬

به زودی

 

چرا دنيا دايم به دو تكه تقسيم مى شد، چرا هميشه بايد يك ور فهرست چيزهايي نوشت و آن ور فهرست چيزهايي مقابلش قرار داد، هيچ وقت هم اين دو طرف برابر مساوي از كار در نمي آيد. چرا دنيا يك جايي دست از سر آدم برنمي دارد و همه چيز را اندازه ي هم حساب نمي كند. خوبي ها و بدي ها و خواسته ها ميليمتر به ميليمتر مساوي هم. چيزي از دست مي دهي اندازه ي همان چيزي به دست مي آوري. در شرايط انتخاب مساوي انتخاب معنا دارد و گرنه آدم در تمام عمرش فقط يك چيزهايي رااز اين ور فهرست يا آن ور فهرست خط مي زند.


آن‌چه محمد طلوعی را میان هم‌نسلانش متمایز می‌کند، لحن و طعم پرتحرک و تند داستانش‌هایش است. از منظری جهان را داستان می‌کند که شیرین است و به‌قاعده. نه دلت را می‌زند و نه از بی‌نمکی‌اش دلت می‌گیرد. شما فکر کنید جوانی را با یک کیسه‌گونی پر از مسلسل رها کنید در خیابان‌های شهر. آن وقت بخواهید این داستان را روی لبه‌ی تیغ آیرونی هم بنویسید. بندبازی از این شجاعانه‌تر! به‌خصوص آن ده صفحه‌ی پایانی رمان؛ نفس من یکی را که گرفت. (محمدحسن شهسواری – خوابگرد)


 

[/et_pb_text][/et_pb_column][/et_pb_row][/et_pb_section]