باطل‌السحرت را بخوان و غیب شو

باطل‌السحرت را بخوان و غیب شو

باطل‌السحرت را بخوان و غیب شو 150 150 modir

به نستعلیق فلس‌هات را درآر

پری آّب‌های عمیق

جلوت و خلوت ندارد این شهر

همه چشم شده برای تکبیر و آفرین

فتبارک الله به این ابرو

نافت فاصله‌ی دو سر نون

بگو کجا گم کردی طلسمت را رعناتر از الف‌های سه‌‌نقطه

به شکسته نستعلیق صدای راه رفتنت توی اتقلاب چه می‌شود

میان چشم این همه چشم

به نقش زنی که ساغری دارد و می‌پیچد دورم

در تعلیق لبی که تا ابد طعمش را جامی دارد

دستی توی هوا

همیشه نزدیک و دور همیشه

بکن ورق را و بپوش

پری شدی از بس لخت ماندی توی ایستگاه اتوبوس

درهای بهشت بسته است

نه جهنمیدنی

نه امید جنبیدنی در این نقش‌ها

به تحشیه‌ی بدخطی نوشته‌اند

ساقیان لاابالی در طواف

همین باید باطل السحرت باشد

بخوان و غیب شو