توی خیابانی که یادم نیست بغلت کردم

توی خیابانی که یادم نیست بغلت کردم

توی خیابانی که یادم نیست بغلت کردم 150 150 modir
یادم بی‌چتر بیرون رفت بی موبایل

بی‌کلید که برگردد

یادم رفت ببیند هم‌میهن بخرد یا شرق

ترس گم شدن ندارد

هر دری را باز کند خانه‌اش

هر زنی را بغل کند زنش

یادم از فراموشی‌اش هر روز که می‌بیندت آشنایی می‌دهد

شما همان خانمی نیستید که نیستید

زیر چتر من نبودید دیروز

 زنی نیستید که زنی بود توی زنی توی زنی توی یک دست عروسک روسی

آن‌قدر جلوی کیوسک روزنامه می‌ماند

تا حیران از بغلش بیرون بیایی

کسی با یادی که نیست چه می‌تواند کند