در شماره نخست فصلنامه تزرو در نوشته ای به قلم محمد طلوعی خواهید خواند:
با اینکه بارها به اصفهان آمدهام اما هیچوقت اصفهان را یاد نگرفتم، نه چون شهر بدقوارهای است یا نسبت به شهرهای دیگر ساختار پیچیدهای دارد یا من خیلی خنگم، یاد نگرفتهام چون دوستان خیلی خوبی دارم که همیشه همراهم بودهاند. آنها نگذاشتند اشتباه بروم، گم بشوم، پرسه بزنم.
دوسرتو معتقد است انسان حیوان پرسهزن است. اگر یک وقتی تفاوت بین انسان و حیوان در تکلم و تعمق و نوشتار بود امروز زندگی شهری ما را مجبور به توقفهایی درونیتر میکند. انسان امروزی شهر را نه از طریق نقشهها و نشانهها که از راه پرسه کشف میکند. دخت کهنسالی در کوچهای که راه روزانه نیست، خانهای را در خیابانی که هر روز نمیدیده، کافهای که میتواند در آن تنها باشد. همهی اینها نه با جستوجو در اینترنت حاصل میشود نه با مراجعه به نقشهها. تنها راه جستن شهر به گونهای شخصی و برای خود پرسهزدن در شهر است. ….ادامه این نوشته را در شماره نخست فصلنامه تزرو بخوانید.