معرفی کتاب آناتومی افسردگی در کانال
Dance With Books
دنیا همیشه همینجور بوده، آدمها را به برنده و بازنده تقسیم میکردهاند. برندهها برای خودشان قانونهایی ساختهاند که توضیح بدهد چرا برندهاند و بازندهها قانونهایی که دلیل بازنده بودنشان را بشکافد اما هیچکس نیست که وقتی دنیا بیاید بداند در کدام دسته است. هیچکسی نمیداند چرا توی یکی از این دستهها میافتد اما بعد از چندسالی همهی آدمها سعی میکنند توجیهات خودشان را برای زندگیشان بتراشند. من یک بازنده بودم که آمدم توی دستهی برندهها. من یک برنده بودم که از رنج بازندهها رنج میکشیدم بهخاطر همین سعی کردم ببازم تا در رنج بازندهها شریک باشم. من یک بازندهام که فکر میکنم برندهها به این خاطر برندهاند که از ما بازندهها دزدی میکنند. من یک برندهام که فکر میکنم اگر برندهها بیشتر باشند جهان جای بهتری میشود. من یک بازندهام که برای باختهایم شریک میتراشم. پیامبران و فیلسوفها فقط سعی میکردند این توجیهات را آسمانی یا منطبق بر علوم زمینی کنند وگرنه همین وضعیت بازنده و برنده را وصف میکنند، تنها قانونی که باعث میشود جهان بدون اینکه فرو بپاشد قرنها باقی بماند.
دربارهی کتاب/
روایت سه شخصیت است در بطن شهر تهران. اسفندیار خاموشی مهاجری که به وطن بازگشته و به دنبال اتانازیست. در این تصمیم به فرزند شهیدی برمیخورد به نام مهران جولایی که از طرف مدیر فروشاش پری آتشبرآب مامور رساندن کیفی به اوست. پسری که با مادرش زندگی میکند و راه زندگی در شهر بزرگ را نمیداند و به پری علاقهمند است. علاقهای دیر که به متاهل شدن پری میانجامد ولی آن مرگ و این علاقه و آن زندگیِ تاهلی پایان ماجرا نیستند و بههم گره میخورند تا …
سه روایت متداخل با راوی سومشخص که گاه با یک دانایکل محدود همراهی میشود. روایتی رئالیستی که با ترکیب گاهبهگاه تِم سورئالیستی به نهیلیسم منتهی میشود. کتاب با نمایندهی تاریخ معاصر ملتی آغاز میشود که به خاموشی رسیده و به مرگی بیدغدغه میاندیشد بهدست نسلی برآمده از یک انقلاب که با نظام اقتصادی کنترل میشود. سه نسل از آرمانگرایان بیعمل که در خلوتهای خویش آرمان میبافند و در صورت بیرونیشان سترون از هرگونه رفتاری به بیهودگی میرسند، به یک پوچی که افسردگی اجتماعی را بههمراه دارد. یک افسردگی جمعی که آناتومیاش به فاجعهای نزدیک میرسد. فردیتهای بیانگیزهی ذهنگرای درحال سقوط که پیش از اصلاح خود به اصلاح جامعه و ساختارهای اجتماعی میاندیشند. انسانهایی که ضمن سقوط شخصی، سقوطی جمعی را پی ریختهاند ولی به اصلاح و صلح فکر میکنند؛ بدون درمان خشونتهای فردی و درونی خویش که منجر به دوایر خشن در نظام زیستی و اجتماعیشان میگردد، به عدمخشونت اجتماعی میاندیشند و ضمن نگهداری تعصبهای فردی به مهربانی آیینشان ایمان دارند.
آناتومی افسردگی ضمن نگاه جامعهشناختی به معضل بیهودگیها و خشونتها و حرمانهای فردی که به یک کلیت بیمارگونه میرسد، به فلسفهی کولترال نیز میپردازد: آدمهایی که با قرار گرفتن در مسیر سرنوشت فردی دیگر، سرنوشتی دیگرگونه می یابند درحالیکه بازیچهای بیش نیستند.