بازنشر از ایبنا – لینک مطلب
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- کدام نویسنده است که نخواهد تا مرز سلولهای مغز و تا تپش قلبش به هنگام نزدیک کردن قلم به کاغذ به خواننده نزدیک شود؟
نویسنده تربیتهای پدر تلاش میکند تصویری از خود و همزمانههایش به خواننده بدهد. او در پی ارائه چکیده ای از گفتوگوهای ذهنی نسل خویش است و میخواهد خواننده بداند که او چه تصویری از خود و جامعهاش دارد. او خواننده را با خود سوار ماشین زمانی میکند که با احساسات و افکار خویش ساخته است.
در داستانهای این مجموعه پیش و بیش از هر چیز نمادها و نشانهها خود را به رخ میکشند. آنها به تاریخ وقایع سیاسی – اجتماعی، افراد، افعال، نقشها، پدیدهها، اشیاء، مکانها، احساسات، و … اشاره میکنند. اشارههایی که با آنها میتوان همچون دماسنجی دمای بدن خواننده را وقتی که زود یا دیر یا چیزی میان این دو روی محوری از دسترسی به مقصود نویسنده حرکت میکند، سنجید.
داستانها، از جنس زمانهاند و نقش یک مقطع خاص تاریخی در آنها پر رنگ تر مینماید. بنابراین شاید اگر قلم نویسنده یاری نمیکرد، روایتها بیشتر به سمت «گفتن» میرفت تا «نشان دادن». اما خواننده پس از خواندن هر یک از آنها میتواند به تصاویر ایجاد شده در ذهن خود بازگردد و تعدد و تنوع آنها را اندازه بگیرد؛ مخصوصاً اگر به یاری نشانهها به همدلی قابل توجهی دست یافته باشد.
تعامل نشانههایی همچون پدر، مادر، راوی یا محمد، سارا، و شخصیتهای مقابل با هم و همه اینها با سه مقطع زمانی گذشته، حال و آینده در داستانها مجری پیشبرد روایتها یا به عبارتی پیشبرد تاریخ اند و این تعامل برای خواننده عین بازی و برای هم نسلهای محمد عین زندگی است.
داستانهای این مجموعه قصههایی از سکوت بین دو نسل هستند؛ نگفتن و نپرسیدن و گم شدن در کوچه پس کوچههای وقایع، برای رد گم کردن. اما در تاریخ رد گم نمیشود و گویی مقصود اصلی از روایت این داستانها خود آگاه و ناخودآگاه همین است. رد تاریخ گم نمیشود مثل امضایی در داستان تابستان 63 که ختم میشود به گوش شنوای پسر برای شنیدن داستان مسافر قطاری که پنداری مسافر عادی هم نیست و گم نمیشود چون پسر میداند، سر سرور چه آمده. باز در داستان نجات پسردایی کولی هم رد تاریخ گم نمیشود چون همیشه مادر و پسری هستند که روی میز بازی کنند.
در داستان made in denmark و آسایشگاههای روانی که تعطیل نمیشوند حتی بعد از داستان دختردایی فرنگیس و اگر پسر مسواک نزده و معتاد باشد، باز هم گوگل هست و گرچه نویسنده در داستان انگشتر الماس میگوید که پدر و پسر در یک وضع عاطفی از پیش تعیین شده گیر کردهاند؛ ولی رد تاریخ این را نمیگوید حتی اگر پسر این عقیده را از پدر به ارث برده باشد که «شغال دارد به او میخندد»
بنابراین «پرسش» به عنوان یک مسأله فلسفی درحوزه سیاسی – اجتماعی به شدت در متن داستانها مطرح میشود و این بار «روایت» ما را به اندیشیدن درباره همین مسأله فرا میخواند تا برخی فیلسوفان نگویند که داستان به چه کار میآید!
در جای جای داستانهای این مجموعه میتوان رد پای وقایع تاریخی را در قالب نشانهها مشاهده کرد و نویسنده از نشانهها و فرم روایتی متن استفاده میکند تا مقطعی خاص را از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی و روانشناسی اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد. این نمونه ای از کاربرد روایت در تحلیل و بررسیهای سیاسی – اجتماعی است.
نویسنده در مجموعه داستان خود در حد بیان خویش و زمانه خویش باقی نمانده است. او در جای جای کتاب مواضع مختلف هم نسلانش در مقاطع زمانی و وقایع و جریانهای مختلف را بازتاب میدهد و این کارکرد محتوای داستانهاست که میتواند – البته اگر باب تعامل با نسل او بیشتر باز شود – به ما بگوید که تا چه اندازه در بیان و مواضع هم زمانههای خویش موفق بوده است.
نویسنده داستانها را بیشتر از آنچه حکایت نسل خود باشد، همچون داستان دیگران حکایت میکند. محمد در داستانها کم رنگ تر از دیگران است؛ شاید چون بیش از دیگران معروض حوادث است. او زمانه و آدمهای آن را پر رنگ تر میبیند و وقایع برایش پر از علامت پرسش اند. نویسنده با کمرنگ کردن راوی گویی قصد دارد به ما بگوید «کسی از ما نمیپرسد: تو را چه میشود؟» چیزی که ما مکرر از زبان فرزندان آن زمانه میشنویم.
اما چرا نام کتاب «تربیتهای پدر» است؟ برای پسری که از خود و زمانه خویش میگوید حذف نقش پدر در آنچه ضمن انقلاب، جنگ، مهاجرت، جنون، اعتیاد و حتی کسوف رخ میدهد؛ دشوار است. شاید برای همین است که میگوید: «گرچه دستهای تو بزرگ اند دستهای من هم یک روزی بزرگ میشوند.»
نشر افق کتاب «تربیتهای پدر» را در هزار و 500 نسخه به قیمت پنج هزار و 500 تومان منتشر کرده است.