شعر

جای پاهای زنی روی برف که با مردی ندیدنی می‌رقصید

جای پاهای زنی روی برف که با مردی ندیدنی می‌رقصید 150 150 modir

شوقت،کرشمه‌ات ابروهات را توی صندوق گذاشته‌ای

زنی که نیستی چرا این‌همه سرخاب می‌کنی

آدم‌برفی من

روی ردی از جای پا می‌رقصی

هر قدمی که برمی‌داری دو تا به پس

معلوم نیست دور می‌روی             دورتر می‌روی

زنی که توی تو آب شده

خیال لیوانی درعطش ظهر تابستان

سراب شدی هنوز نرفته

تنگم بگیر

جبهه‌ی هوای پرفشاری از آفریقا می‌رسد

معجزه‌‌ای از جایی بعید

که بیشتر دوام کنی

آب شدی آدم برفی توی سی‌وهفت درجه‌ی بغلم

خیال می‌کنم از اول نبودی

زنی برای رقص قرض می‌‌کنم

توی خیابانی که یادم نیست بغلت کردم

توی خیابانی که یادم نیست بغلت کردم 150 150 modir
یادم بی‌چتر بیرون رفت بی موبایل

بی‌کلید که برگردد

یادم رفت ببیند هم‌میهن بخرد یا شرق

ترس گم شدن ندارد

هر دری را باز کند خانه‌اش

هر زنی را بغل کند زنش

یادم از فراموشی‌اش هر روز که می‌بیندت آشنایی می‌دهد

شما همان خانمی نیستید که نیستید

زیر چتر من نبودید دیروز

 زنی نیستید که زنی بود توی زنی توی زنی توی یک دست عروسک روسی

آن‌قدر جلوی کیوسک روزنامه می‌ماند

تا حیران از بغلش بیرون بیایی

کسی با یادی که نیست چه می‌تواند کند

 

پیغمبری که خواب گنگ‌ها را تعبیر می‌کرد

پیغمبری که خواب گنگ‌ها را تعبیر می‌کرد 150 150 modir

پیغمبری که خواب گنگ‌ها را تعبیر می‌کرد

صبح در روشویی شناورم

تخته‌پاره‌ای                     جعبه‌ای که موم‌اندود کند مادرم

چرا یاد مادرم این دریا را به گریه نمی‌اندازد

چرا دستش را لای موهام نمی‌برد

این سنگ به بستگی‌اش مانده

وقتی نمانده انتخاب ما را جدا کند

تخته‌پاره‌ات را بچسب

کشتی شکسته‌ای که ندارد هوای یار                               از بخت بد غرق هم نمی‌شود

این دانه‌ی فلفل عطر تو را دارد بلاتشبیه

این دانه‌ی فلفل عطر تو را دارد بلاتشبیه 150 150 modir

این دانه‌ی فلفل عطر تو را دارد بلاتشبیه

دست‌هام را کرده‌ام توی جیبم و سوت می‌زنم

تنها کاری که برمی‌آید ازم

پری‌داری می‌‌کنی

طایفه‌ای را بسته‌ای به تختم

طایفه‌ای را گذاشته‌‌ای توی عکس‌هات

توی خیابان یکی‌‌ صدات را دارد               یکی صورتت

یکی مثل تو رد می‌شود از خیابان

زنجیر می‌کردیم به دماوند بهتر از این بود هزار پری باشی دور و برم

کف دستم نوشتی دوستم داری

طلسمی که به هر چه زدم پر از شبیه تو شد